مثل یه سیلی محکم

کلافه شده بودم از انتخاب های نکرده ام،از راه های نرفته ام...دلم متفاوت بودن می خواست،اما موهایم را به حد کافی کوتاه کرده بودم و گزینه ی دیگری به ذهنم نمی آمد...منتظر معجزه ای بودم یک متحرکی مثل یک سیلی محکم که منو از این دنیا بیرون  بکشه و گوشزد کنه که اینا همش خواب بوده و ماجراهای زیادی برای زندگی کردن دارم

نارنیای من

با احتمال زیاد همه بچه ها و نوجوون هایی که سریال نارنیا رو میدیدند میرفتن و کل دیوارای اتاقشون رو چک می کردن که نکنه تو اتاق منم راهی برای رسیدن به سرزمین جادویی نارنیا وجود داره یا نه...یا حداقلش منکه اینجوری بودم

سال ها گذشته، هر کسی تو ذهنش سرزمین جادویی ساخته که همه چیز بی نقص طراحی شده و هر کسی می تونه با تلاش به اون سرزمین دست پیدا کنه

این وبلاگ خاطرات یک گلسا هست که تلاش می کنه تو زندگیش اون دری رو که به سرزمین نارنیا باز میشه رو پیدا کنه